
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۲۱۰
۱
مفت آیین سخا را کی توان دامن گرفت؟
داد حاتم گنجها از دست، تا دادن گرفت
۲
نیست راهی ملک دولت را به از افتادگی
مصر را یوسف ز راه چاه افتادن گرفت
۳
کی تواند تافت بازوی زبان قفل سکوت
با خموشی میتوان داد دل از دشمن گرفت
۴
کور سازد چشم دل را، آرزوهای دراز
میتواند رشته یی سرچشمه سوزن گرفت
۵
فکر دنیا، مانع سالک نگردد در طلب
خانه نتواند ز رفتن سیل را دامن گرفت
۶
بر سر دل، سخت دندانی نمی آید ز من
می تواند شوخی طفلی، مرا از من گرفت
۷
در جوانی کام دل واعظ بگیر از بندگی
این طلب از عمر باید در سر خرمن گرفت
نظرات