واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۲۱۵

۱

بآب سبزه، به جان تن، بود چه سان محتاج؟

به درد عشق بود دل صد آنچنان محتاج

۲

سخنوری نتوان بی سخن شنو کردن

سخن به گوش بود بیش از زبان محتاج

۳

بسی بود ز گدا احتیاج شاه افزون

که هست او به جهان، این به نیم نان محتاج

۴

ز احتیاج خلاصند بی کس و کویان

ز خانه داری باشد بزه کمان محتاج

۵

خموش را به سخنگو همین مزیت بس

که نیستند خموشان به همزبان محتاج

۶

کشیدم آنچه من از منت خسان واعظ

مباد دشمن کس هم بدوستان محتاج

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۲۰۰

نظرات