
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۲۳۹
۱
کی از اسباب نیکی بدگهر فرخنده میگردد
سگ درنده از سوزن کجا دوزنده میگردد
۲
نکو از اختلاط بدکنش، بد میشود آخر
چو با تیغ آب همدم میشود، بُرّنده میگردد
۳
چمن تا گل نمیگردد، کجا گل میدهد ای دل؟
مخور غم، این کدورتها در آخر خنده میگردد
۴
خدا را بنده شو، گر در جهان آزادگی خواهی
که ترک بندگی چون کرده کافر، بنده میگردد
۵
عجب نبود حریص از مرگ این و آن کند شادی
که چون سیماب میرد، کیمیاگر زنده میگردد
۶
عجب دانم گذارد زردرویم خجلت عصیان
که گردد سرخرو هرکس که او شرمنده میگردد
۷
فزاید قدرت از آمیزش روشندلان واعظ
بلی از قطرهٔ آبی گهر ارزنده میگردد
تصاویر و صوت

نظرات