
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۲۸۵
۱
همین توقعم از تنگ آن دهن باشد
که گاه هم شکر افشان، ز حرف من باشد؟
۲
کشی مصور اگر زحمت شبیه مرا
مکش تو هیچ ز من، تا شبیه من باشد
۳
بجز تلاش کنان صف نعال، کجاست
کسی که لایق صدر هر انجمن باشد
۴
کنند زندگیی در لباس، خودسازان
کسی است زنده که فکرش همین کفن باشد
۵
به از سخن چه بود غیر خامشی؟ آن هم
برای اینکه در اندیشه سخن باشد!
۶
دل فسرده، بیک داغ، دل نمیگردد
نه هرکجا که گلی بشکفد چمن باشد
۷
ملول کرده ز بس زندگی مرا واعظ
عذاب قبر، همین بس برای من باشد
نظرات