واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۲۸۹

۱

آن را که به دل هیچ به جز یار نباشد

غمهای جهان را بدلش بار نباشد

۲

برمن قلمی نیست چو سلطان هوس را

غم نیست گرم جامه قلمکار نباشد

۳

ویرانه ما را که از آن پا برکابیم

چون خانه زین، گو در و دیوار نباشد

۴

لرزد بسرش چتر شهنشاهی کونین

آن را که بسر منت دستار نباشد

۵

آن را که بسر خلعت فخر است ز فقرش

از اطلس (و) دیباش چرا عار نباشد؟!

۶

از دایره رسم جهان، من که برونم

گو کار من خسته بپرگار نباشد

۷

دلگیر کدورات جهانم، که مبادا

آیینه دل قابل دیدار نباشد

۸

آن مهر ز بیطالعیم پرده نشین است

کافر بچنین روز گرفتار نباشد

۹

طاق دل درویش، ترا مصرف زر بس

گو طاق رواق تو طلاکار نباشد

۱۰

جایی که نه بینند ز صورت سوی معنی

چون واعظ ما صورت دیوار نباشد؟!

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۲۴۹

نظرات