
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۲۹۴
۱
همچنان کز آب سرو بوستان قد میکشد
نخل آه از رفتن عمرم چنان قد میکشد
۲
طول آمالم ندارد پای کم از طول عمر
آرزو با زندگانی همعنان قد میکشد
۳
چون زمین تشنه از بس گریه دزدیدم به خود
زنگ در آیینه دل، سبزهسان قد میکشد
۴
میخورد از جویبار حسن باغ عشق آب
زآب گل، نخل صفیر بلبلان قد میکشد
۵
بس که در پایت چو واعظ کشتگان جان میدهند
سرو بالای تو، از آب روان قد میکشد
نظرات