واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۳۰۵

۱

تن بمحنت ده، اگر خواهی که گردی سربلند

گر نیفتادی در آتش، اوج نگرفتی سپند

۲

گوشواری نیست گوش هوش را به زین دو حرف

لب بغیر حق مجنبان، دل بغیر حق مبند

۳

صیدگاهست این جهان، من صید، صیادم اجل

رشته عمرم کمند و، روز و شب چین کمند

۴

چیست گیتی؟ کژدمی، عمر دراز ما، دمش!

زهر مرگش هست نیش و، سال و ماهش بند بند

۵

میکنی اوقات صرف، اما نمیگویی به چه؟

میفروشی این متاع، اما نمیدانی به چند!

۶

نی چنان افتاده واعظ در ره افتادگی

کز دلش هم آه جانسوزی تواند شد بلند

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۲۶۱

نظرات