واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۳۱

۱

مدان یک دم روا ای خواجه در دادن توقف را

که تا استاده یی، مرگ از کفت گیرد تصرف را

۲

در اقلیم قناعت، زین سبب تنگی نمی باشد

که بیرون کرده اند از شهر درویشان تکلف را

۳

بقدر لب گزیدن، صرفه کن از زندگی وقتی

مکن تنگ از هجوم معصیت جای تأسف را

۴

جهانی زور نتواند حریف ناتوانی شد

دل زاری گرفت از دست شهری درد یوسف را!

۵

دمی غافل نگردد یادش از یادم، چه بودی گر

زیاد خود گرفتی یاد آیین تلطف را!

۶

نگنجد در سرای آفرینش بهتری دیگر

به خاطر از فضولی ره دهد واعظ تصرف را

تصاویر و صوت

نظرات