
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۳۱۲
۱
فرداست اینکه زمره شاهنشهان کشند
حسرت برآن گروه که حسرت بنان کشند
۲
کرمان آب گنده استاده زرند
این زاهدان ک دست باب روان کشند
۳
خلق زمانه اند پی دست برد هم
دست آن کسان برند که پا ز میان کشند
۴
درویش، قدر کشور امن و امان بدان
شاهان سپاه هر طرف از بهر آن کشند
۵
گردن بنه بفقر، که گردنکشان بحشر
گردن بناز و نعمت این مفلسان کشند
۶
ظالم ستم بخویش کند، زآنکه اهل زور
زوری کنند چون بکمان، از کمان کشند
۷
لب بسته ایم بسکه چو بادام، در جنون
طفلان بسنگ هم، عجب از ما زبان کشند!
۸
گردد مگر ضرور که مردان حق بخشم
تیغ از نگاه کج برخ دشمنان کشند
۹
واعظ چو خوش کناره گرفتی ز مال و جاه
بنگر ترا مباد دگر در میان کشند
تصاویر و صوت

نظرات