واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۳۱۵

۱

حلقه بر هر دری این زمزمه را ساز کند

که برویت اثر ناله دری باز کند

۲

پایه تخت شرف الفت بی قدران است

شعله را صحبت خاشاک سرافراز کند

۳

بر سرت چتر سیه بختی خود بس، چه ضرور

به پر و بال هما روح تو پرواز کند؟!

۴

در خم چرخ بود شادی ما بیخردان

خنده کبک که در چنگل شهباز کند

۵

بر سر گرد ره دوست،دل میلرزد

صورتم خامه نقاش چو پرداز کند

۶

من بیقدر نیم لایق ناز تو، مگر

دیگری از تو کشد ناز و، بمن ناز کند

۷

خون دلها همه از گریه بانجام رسد

واعظ از درد تو هرجا سخن آغاز کند

تصاویر و صوت

نظرات