واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۳۱۹

۱

نوبهار آمد، خردگو فکر زنجیرم کند

حیف چندان نیست کز دیوانگی سیرم کند؟!

۲

آن سیه رویم که بحر رحمت او هر نفس

بخشش صرف جهانی، صرف تقصیرم کند

۳

نا زیاد عالم طفلی کند حسرت کشم

روزگار از موی سر زآن کاسه پر شیرم کند

۴

نور اقبالی که من در جبهه دیدم ترک را

پشت پایی دور نبود گر جهانگیرم کند

۵

زان خرابم من که معمار جهان بهر شگون

دایم از آب و گل سیلاب، تعمیرم کند

تصاویر و صوت

نظرات