واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۳۲۳

۱

گفت‌و‌گوی آن دهن، اندیشه بی‌جا می‌کند

گر تواند کرد، او را بوسه پیدا می‌کند

۲

خنده در عین سخن یارم نه بی‌جا می‌کند

گفت‌و‌گو در می‌فشاند، لب بغل وامی‌کند

۳

کس ندارد ره به دل از دورباش غمزه‌اش

ورنه افغانم اثر در سنگ خارا می‌کند

۴

کار ما را می‌کند کوتاه آن زلف دراز

کوتهی در حق ما آن چشم شهلا می‌کند

۵

خود به خود آیینه هم چشم دل زارم نشد

چشم حسن او ز زیر سنگ پیدا می‌کند

۶

می‌توان واعظ لب از حرف شکایت بست، لیک

استخوانم در شکستن سخت غوغا می‌کند!

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۲۷۳

نظرات