واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۳۲۵

۱

زآن چشم، دل به یک دو نظر صلح میکند

زآن لب، به یک دو قطعه شکر صلح میکند

۲

هر کس که دیده رنگ ترا وقت جنگ جو

صلح ترا به جنگ دگر صلح میکند؟!

۳

از بس به زیر تیغ تغافل نشسته است

از نامه تو دل به خبر صلح میکند

۴

باشد چو عضو عضو ترا شیوه یی جدا

چشم تو جنگ و، طرز نظر صلح میکند

۵

جمعیتی است چشم من و آن جمال را

با ناله ظاهرا که اثر صلح میکند

۶

در فکر تازه کاری قهر است لطف او

با ما برای جنگ دگر صلح میکند

۷

از جرم من گذشته و، تیغ تغافلش

از خون من، به خون جگر صلح میکند

۸

با ما ز بسکه از ته دل نیست جنگ او

دل را گمان شود که، مگر صلح میکند!

۹

بادا حرام راحت بالین، بر آن سری

کز ترک سر، ببالش زر صلح میکند

۱۰

گو سرنه و ببند کمر جنگ را، کسی

کز خود سری به تاج و کمر صلح میکند!

۱۱

نشماریش ز اهل نظر واعظ آنکه او

از اشک خود بدر و گهر صلح میکند!

تصاویر و صوت

نظرات