واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۳۳۲

۱

نیست دندان آنکه پیران از دهان می افگنند

تف بر روی اعتبار این جهان می افگنند!

۲

قد چو خم گردید، دانستم که بر خاک فنا

چون خدنگم عاقبت با این کمان می افگنند

۳

وارثان دستار از مرگم زنند ار بر زمین

لبک در باطن کله در آسمان می افگنند

۴

چون کسی کز بهر جستن پس رود، این زاهدان

خویش را از گوشه گیری در میان می افگنند

۵

زاده های طبع بحرآسای واعظ بعد ازو

از یتمی خلق را آتش بجان می افگنند

تصاویر و صوت

نظرات