واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۳۳۶

۱

مهر و کین از بهر حق، در خلق عالم کم بود

لعن ابلیس از ره فرزندی آدم بود

۲

تا فراموشش نگردد کار مردم ساختن

رشته بر انگشت شاه از حلقه خاتم بود

۳

کوس رحلت زن، چو شد خورشید اقبالت بلند

مسند دولت گل و، مسند نشین شبنم بود

۴

نقد جان بیدرد در بازار دین نبود روا

چون زر بی سکه دان هر دل که آن بیغم بود

۵

روز و شب آیند دلگیر و سیه پوشم به چشم

خانه چشمم تو گویی خانه ماتم بود

۶

پایه قدر سخن برتر نبودی، گر ز مال

از چه واعظ سکه را جا بر سر درهم بود

تصاویر و صوت

نظرات