
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۳۴۵
۱
رویش چو آتشین ز می ناب میشود
بر جبههاش گره چو عرق آب میشود
۲
چون بیندت کسی و نگردد به گرد تو؟
بر عکست آب آینه گرداب میشود!
۳
خوش پیشهایست عشق، که پیوسته در نِمُوست
در وی ز بس که زهره شیر آب میشود
۴
بیعارض تو رنگ ندارد جمال ماه
عکس تو غازه رخ مهتاب میشود
۵
پیچیدهام به دل ز غمش بس که گریه را
دریای اشک من همه گرداب میشود
۶
افتادگیست راهبر کاروان فیض
پستی دلیل قافله آب میشود
۷
گر میکنی تهیه اسباب بهر عمر
کو عمر تا تهیه اسباب میشود؟!
۸
واعظ سفید پیش رخش گردد آفتاب
کتان سفید اگر بر مهتاب میشود
نظرات