
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۳۴۸
۱
گر چنین بر ما کمان ناز پرکش میشود
دل ز پهلوی من از تیر تو ترکش میشود
۲
سنگ ره ما را ز فیض ناتوانی رهبر است
عینک آری چشم پیران را عصاکش میشود
۳
از خرد خالص نباشد، تا جنون در پرده است
تا ز والا نگذرد، کی باده بیغش میشود؟!
۴
همنشین خاکساران شو، که دارد فیضها
از الفت خاکستر افزون عمر آتش میشود
۵
بس که واعظ کامرانی مایه ناکامی است
خاطرم از جمع گردیدن مشوش میشود
تصاویر و صوت

نظرات