واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۳۴۸

۱

گر چنین بر ما کمان ناز پرکش می‌شود

دل ز پهلوی من از تیر تو ترکش می‌شود

۲

سنگ ره ما را ز فیض ناتوانی رهبر است

عینک آری چشم پیران را عصاکش می‌شود

۳

از خرد خالص نباشد، تا جنون در پرده است

تا ز والا نگذرد، کی باده بی‌غش می‌شود؟!

۴

هم‌نشین خاکساران شو، که دارد فیض‌ها

از الفت خاکستر افزون عمر آتش می‌شود

۵

بس که واعظ کامرانی مایه ناکامی است

خاطرم از جمع گردیدن مشوش می‌شود

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۲۸۸

نظرات