
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۳۵۶
۱
عشق او جان خسته میخواهد
از دو عالم گسسته میخواهد
۲
هست چندانکه حسن غازه طلب
عشق رنگ شکسته میخواهد
۳
هوسش زان دو لب شکر خندیست
دل مربای پسته میخواهد
۴
پر مشو در بدر، که درگه دوست
عاشق پا شکسته میخواهد
۵
دل نبیند گشاد کار، از آن
که ز درهای بسته میخواهد
نظرات