واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۳۶۰

۱

خرد بگیر سر خود، که یار می‌آید

جنون تهیه خود کن بهار می‌آید

۲

بهار، دلبری از نو بهار من دارد

که پا ز لاله و گل در نگار می‌آید

۳

عجب مدار که گرداب گردباد شود

کنون که کشتی ما بر کنار می‌آید

۴

جز اینکه کس نگذارد وجودشان هرگز

دگر ز مردم عالم چه کار می‌آید؟!

۵

گذشته لعل لب او به خاطرت واعظ

که گوهر سخنت آبدار می‌آید!

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۲۹۷

نظرات