
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۳۶۷
۱
هرگز بجهان کار کجان راست نیاید
تیری که بود کج، بنشان راست نیاید
۲
از فیض خموشی، بشنو مدح خموشی
تعریف خموشی بزبان راست نیاید
۳
بر مسند آسایش کونین نشستن
با خسروی ملک جهان راست نیاید
۴
بی همرهی دود دل خسته، دعایت
چون ناوک بی پر، بنشان راست نیاید
۵
با یکدگر آمیزش پیران و جوانان
چون فصل گل و فصل خزان راست نیاید
۶
بر وضع جهان باش، که در بیم شکست است
گر آینه با آینه دان راست نیاید
۷
ترک سر خود گیر، که فکر سرو دستار
با دوستی کج کلهان راست نیاید
۸
با فکر معاش از پی معنی نتوان رفت
گفتار سخن، بی لب نان راست نیاید
۹
واعظ سخنت راست بود سخت، ار آن رو
با طبع کجان، این سخنان راست نیاید!
نظرات