واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۳۹۸

۱

گر نباشد بیش ای دل سیم و زر، با کم بساز

با سر بیدرد سرکن، با دل بیغم بساز

۲

با چه خواهم خورد امشب، یک دو شب هم صبر کن

با چه خواهم ساخت فردا، یک دو روزی هم بساز!

۳

با نگاه خشک، عمری ساختی از بی غمی

چشم من، یک چند، هم با دیده پرنم بساز

۴

نیست غیر از حسرت یک آه حسرت در دلم

پر مکن تعجیل، با من ای نفس یک دم بساز

۵

سازگاری، در نهاد عالم امکان کجاست؟

ای دل ناساز، با من ناسازی عالم بساز

۶

هرزه نالان بوته تیر تعرض میشوند

خواهی ار بسیار گو باشی، بحرف کم بساز

۷

واعظ این ده روز را، غم بیش ازین در کار نیست

از قبا با ژنده، از دینار با درهم بساز

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۳۲۴

نظرات