واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۴۰۵

۱

کاروان راه گمنامی نمیخواهد جرس

دل تپیدن هرکجا باشد، نمی باید جرس

۲

ذوق خاموشی، دل از کف دادگان دانند چیست

از زبان زآن ور نمی افتد که دل دارد جرس

۳

در طریق عشق از بیتابی ظاهر چه سود؟

از درون بر سینه خود سنگ میکوبد جرس

۴

مانده یی از راه و، باکت نیست از آوارگی

در رهست و، روز وشب بر خویش میلرزد جرس

۵

تن چو از نشو و نما افتد، شود بی ذوق دل

ناقه از رفتن چو ماند، بینوا گردد جرس

۶

واعظ از دل تا نخیزد گفت و گو بی حاصل است

رهنما زآن شد، که دائم از درون نالد جرس

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۳۲۹

نظرات