واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۴۱۲

۱

زردرو چون خوشه، بهر روزی فردا مباش

همچو گندم چین پیشانی ز سر تا پا مباش

۲

پشت غیرت خم ز بار منت دونان مکن

گو بنای تن به امداد عصا برپا مباش!

۳

دیده از عالم بپوش و، روی دلگیری مبین

آشنایی با خدا کن، یک نفس تنها مباش

۴

هیچ درد بی دوا، چون صحبت ناجنس نیست

تا توانی یک نفس با خویش در یک جا مباش

۵

گر تهیدستی، چو ساغر از تو یابد بهره یی

با رگ گردن بسان شیشه صهبا مباش

۶

تا به دلها جا کنی واعظ، چو معنی شو نهان

تا نیفتی بر زبانها، چون سخن پیدا مباش

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۳۳۳

نظرات