
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۴۱۵
۱
تسخیر ملک فقر کن و، پادشاه باش
از دستبرد لشکر غم، در پناه باش!
۲
تا چند مرده هوس خواب غفلتی
برخیز زنده نفس صبحگاه باش
۳
پیشت رهیست سخت و، تو در جامه خواب نرم
برخیز و در تهیه اسباب راه باش
۴
هرسو چه بلائی و خس پوش لذتیست
ای دل تمام چشم و، سراپا نگاه باش
۵
تا لطف حق کشد ببرت همچو کهربا
خود بینوا و، نان ده مردم چو کاه باش
۶
واعظ، بس است دامن تر از گنه کنون!
تر دامن از سرشک ز بیم گناه باش
تصاویر و صوت

نظرات