واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۴۱۷

۱

شمشاد چیست تا کند آن زلف شانه اش؟!

آیینه کیست؟ تا تو نهی پا به خانه اش

۲

آن رنگ دلفروز که من دیده ام ز تو

هرکس تو را برد، فتد آتش بخانه اش

۳

گر بگذری ز کشت، بآن خال عنبرین

بیرون چو مور، میدود از خاک دانه اش

۴

جز بخت من، کسی ز دیار تو برنگشت

هر قاصدی که سوی تو کردم روانه اش

۵

از بسکه زنگ از دل و دیوار و در بری

هر جا که پا نهی، کنی آیینه بخانه اش

۶

واعظ ز یمن فقر، بهر محفلی که رفت

بالانشین صدر شود آستانه اش

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۳۳۷

نظرات