واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۴۲۰

۱

در زمین شوره هر دل که خواندی قابلش

این قدر تخم محبت کاشتی، کو حاصلش؟!

۲

نان خود در روز بازار قیامت پخته است

چون تنور آنکس که بهر دیگران سوزد دلش

۳

خانه آبادان سائل، خانه آبادان کند

تشنه سیل است، در گاهی که نبود سائلش

۴

چون جرس،گم کرده راهان گوش بر زنگ وی اند

بر سر راه هدی، هر کس که میلرزد دلش

۵

خط احسانی که با دست سخا گردد رقم

از نگاه منت آلود است خط باطلش

۶

خانه ظالم حباب سیل را ماند، که هست

از غبار کلبه ویران مظلومان گلش

۷

سرکشند آزادگان،زین خاکدان چون سرو و، هست

واعظ از دون همتی، چون بید مجنون مائلش

تصاویر و صوت

نظرات