واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۴۵

۱

دلخراشی کرد از بس در شب هجران مرا

پنجه شد از قطره های خون گل مرجان مرا

۲

در پی سودای زلفش، بسکه چشم من دوید

چشمه یی گردید زیر موی هر مژگان مرا

۳

با وصالش سختی دوران بمن دشوار نیست

دادن جان پیش جانان، خوشتر است از جان مرا

۴

بسکه کاهیدم زدرد عشق چون تار نگاه

مانم از رفتن، غباری گیرد ار دامان مرا؟

۵

میر سامانی،چو بیسامانی من کس نداشت

فکر سامان کرد واعظ بی سر و سامان مرا

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۹۲

نظرات