
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۴۵۳
۱
غیر از می جنون، نرساند دماغ عشق
جز موی سر، فتیله نخواهد چراغ عشق
۲
شورم ز تندگویی ناصح شود فزون
صرصر چو روغن است مرا در چراغ عشق!
۳
در نسخه جمال تو بس نکته هاست درج
نتوان ولی مطالعه اش بیدماغ عشق
۴
پر بود کوه و دشت ز مجنون و کوهکن
کو بیدلی کنون، که کند کس سراغ عشق؟!
۵
هرگز ندیده از قدح چشم مست یار
کیفیتی که یافته دل از ایاغ عشق
۶
یک پره است داغ دلم از گل جنون
یک سنبل است روز سیاهم ز باغ عشق
۷
واعظ پی خرید متاع نجات، نیست
نقدی مرا بکیسه دل، غیر داغ عشق
نظرات