واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۴۶۵

۱

بیهوشی دولت را، مردن شمرد عاقل

آوازه رفعت را، شیون شمرد عاقل

۲

اوضاع جهان دایم، مانند نفس باشد

هرآمد کاری را، رفتن شمرد عاقل

۳

لب چون بطلب جنبد، در پیش کسان، آن را

بر شمع نکو نامی، دامن شمرد عاقل

۴

آسایش عزلت را، گفتیم و، نفهمیدند

این مرتبه جویان را، کودن شمرد عاقل

۵

در راه حذر جویی، تنگست ز بس فرصت

هر سودن مژگان را، خفتن شمرد عاقل

۶

چون غرق عرق گردم، از شرم گنه واعظ

ز آسیب عذاب آن را، جوشن شمرد عاقل

تصاویر و صوت

نظرات