واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۴۶۷

۱

تا کعبه با خیال تو همدوش رفته ام

این راه را تمام بآغوش رفته ام

۲

دور و دراز شد سفر بیخودی مرا

گویا ببوی زلف تو از هوش رفته ام

۳

در حیرتم که با همه بیقوتی چه سان

از یادت ای نگار قصب پوش رفته ام؟!

۴

نازش ز چین جبهه برویم کشیده تیغ

تا چون خطش بسیر بنا گوش رفته ام

۵

واعظ بمجلسی که در آن بوده حرف دوست

خود را ز شوق کرده فراموش رفته ام

تصاویر و صوت

نظرات