واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۴۷۴

۱

ز شرح اشتیاق دوست، تا حرفی بیان کردم

سراپا خویشتن را چون قلم صرف زبان کردم

۲

چنان کاول شناساند الف، استاد کودک را

من اول ناوک او را، به دل خاطر نشان کردم

۳

شدم در مکتب دل تا گلستان خوان حسن او

چو قمری سطر سرو قامت او را روان کردم

۴

گذار عمر پیرم کرد و، من هم از خرام او

به فکر سرو خود افتادم و، خود را جوان کردم

۵

اگر در عاشقی بلبل نمود افغان بسی واعظ

میان عاشقان، در خامشی، من هم فغان کردم

تصاویر و صوت

نظرات