واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۴۸۶

۱

ز آن جهان پاک آمدم، آلوده دامن میروم

سوی این غفلت سرا، جان آمدم، تن میروم

۲

گلعذاران بسکه در خاک سیاه آسوده اند

چون بگورستان روم، گویی بگلشن میروم

۳

بهر دنیا میکنم خود را اسیر طبع دون

از هوای دختری در چه چو بیژن میروم

۴

گو مسازم پایمال، ای خصم بی پروا، که من

همچو خار از لاغری در پای دشمن میروم

۵

از برای زال دنیا، همچو کوران هر قدم

با وجود دیده، در چاهی چو سوزن میروم

۶

از غم دنیا کشیدم این قدر، واعظ بس است!

سوی خاک اکنون برای واکشیدن میروم

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۳۷۷

نظرات