واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۴۹۷

۱

از بزرگان وحشی و، با خاکساران همدمیم

کوه اگر باشی تو، ما سیلیم؛ اگر خاکی، نمیم!

۲

همچو حرفی کز کتاب افتاده باشد برکنار

گر بصورت دورم از یاران، بمعنی باهمیم

۳

صبح تا شب باد پیما، شب سراسر غنچه خسب

بوستان زندگی را ما همانا شبنمیم

۴

میتوان با چرب و نرمی، خصم را بستن زبان

ما ز خوی نرم، بر زخم دهنها مرهمیم

۵

بر نمی آید ز قوت، آنچه می آید ز ضعف

پشت شمشیر است اگر خصم توانا، ما دمیم!

۶

جلوه کردن ز آن سهی قد، گرد سرگشتن ز ما

قامت او هر کجا باشد علم، ما پرچمیم

۷

شور ما در تلخ گویی واعظ از عین صفاست

در مذاق خلق اگر ناخوش چو آب زمزمیم!

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۳۸۳

نظرات