
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۴۹۹
۱
بنشین تا رخت از تاب نظر غازه کنیم
با لب لعل تو، یکدم نمکی تازه کنیم
۲
نسخه صحبت ما زود ز هم میپاشد
مگرش از سخن زلف تو شیرازه کنیم
۳
خواهد از گریه شادی شب وصل تو نثار
بعد ازین گریه ز هجر تو باندازه کنیم
۴
نیست برنده تر از حق نمک، شمشیری
ما بخصمی که کشد تیغ، نمک تازه کنیم
۵
واعظ از برگ جهان مقصد ما گمنامی است
پوست پوشی نه چو طبل از پی آوازه کنیم!
نظرات