واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۵۱۴

۱

تو که بر خار تحمل نتوانی رفتن

قدمی راه توکل نتوانی رفتن

۲

منعم از مو ره این مرحله باریک تر است

تو باین عرض تجمل نتوانی رفتن!

۳

اولین گام ره عشق، بر آتش زدن است

تو باین فکر و تأمل نتوانی رفتن

۴

چشمه های پل این آب، ز موج خطر است

با گرانجانی ازین پل نتوانی رفتن

۵

تا تو از پا نکشی خار علایق واعظ

بره خواهش آن گل نتوانی رفتن

تصاویر و صوت

نظرات