
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۵۲۵
۱
گر فلاطون زمانی، حرف دانستن مزن
نام خود را خط بطلان، از رگ گردن مزن
۲
لب مجنبان از برای هرزه گفتن هر نفس
بر چراغ اعتبار خویشتن، دامن مزن
۳
گر سخن خواهی کنی، عیب سخن کردن بگو
گر نخواهی تن زد، از حرف خموشی تن مزن
۴
روشنایی خانه دل را، ز چشم عبرت است
بیش ازین از خواب غفلت، گل بر این روزن مزن
۵
پهن دشتی، چون فضای عالم تجرید نیست
خیمه دل بیش ازین در تنگنای تن مزن
۶
آفتی چون رد سائل نیست منعم، مال را
آتشی از حسرت موران، برین خرمن مزن
۷
با تواضع میتوانی جان دشمن را گرفت
جز بشمشیر خمیدن، خصم را گردن مزن
۸
آنچه منعم راست در کف، مفلسان را در دلست
شاخ گل گو خنده بر خاکستر گلخن مزن
۹
گر ظفر خواهی چو واعظ خاک ره شو خصم را
خاک غیر، از گرد خود، بر دیده دشمن مزن
تصاویر و صوت

نظرات