
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۵۳۲
۱
بر در حق جز خضوع و عجز استدعا مکن
بندگی جز خاکساری نیست، استغنا مکن
۲
مصحف دل را که هر حرفیست از وی صد کتاب
کاغذ حلوای شیرین کاری دنیا مکن
۳
یاد گیر از بید مجنون، شیوه افتادگی
گر گذارند اره بر فرق تو، سر بالا مکن
۴
خود، سر بالا نکردن؛ درع، تن در دادنست؛
هست چون آن، گر جهان دشمن شود، پروا مکن
۵
نیست ما را طاقت زهر فراق دوستان
در دلم ای شهد غم تا میتوانی جا مکن
۶
هست چون بست و گشاد کارها در دست حق
دل بغیر حق مبند و، لب بجز حق وا مکن
۷
غم،شراب و؛لب،گزک:افغان، سرود و:گریه، ساز!
عیش کن با دوست واعظ، شکوه دنیا مکن
تصاویر و صوت

نظرات