واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۵۴۷

۱

غم می‌رمد، ز پیچش زلف سیاه تو

دل کوچه می‌دهد، به خدنگ نگاه تو

۲

از بس که نازک است ترا چهره، می‌کند

خطّ نرسته پردگی روی ماه تو

۳

مژگان دلکش تو عبث خم نگشته است

دزدیده است سر ز خدنگ نگاه تو

۴

نتوان نهاد پای طلب از ادب به خاک

سر داده‌اند بس که عزیزان به راه تو

۵

امشب گشایشی نبود چشم صبح را

واعظ گرفته اوج مگر دود آه تو؟!

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۴۱۸

نظرات