واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۵۶۴

۱

شایسته قبول، ندارم عبادتی

جز بر سیاه نامگی خود شهادتی

۲

بر ما بغیر نعمت فقر است ناگوار

داریم ما بهیچ نداری چو عادتی

۳

تحصیل ملک فانی دنیا، زر شد نیست

ملک بقا طلب، بودت گر رشادتی

۴

بردار تیغ عجز و، بیفگن سر غرور

داری اگر بخویش، گمان جلادتی

۵

قاضی بشرع عشق، بجز ترک مدعی

بر صدق دعوی تو نخواهد شهادتی

۶

در مدرس کمال، ز علم کلام عشق

جز نعت خامشی نشنیدیم افادتی

۷

چون دم زنند اهل غرور از شعور و عقل

ماییم و بیشعوری و جهل و بلادتی

۸

هر سنگ لعل نیست، که خیزد ز صلب کان

نور صلاح کو، بودت گر سیادتی؟

۹

ما را بغیر عمر که آمد بسر دگر

هرگز کسی نکرد ز یاران عیادتی

۱۰

یارب به واعظ از کرم عام خویشتن

صبر قناعتی ده و شق عبادتی

تصاویر و صوت

نظرات