واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۵۷۲

۱

در دلها برویت میگشاید نرم گفتاری

کلید خانه آیینه شد صیقل ز همواری

۲

نهادت ذوق راحت بالش نرمی بزیر سر

ازین غفلت مگر در خواب بینی روی بیداری

۳

چو زاهد در کمند وحدت خود غنچه میگردد

برای صید دلها دانه و دامیست پنداری

۴

دلی کز درد عشق آگاه شد، راحت چه میداند؟

نمیگنجد در یک چشم باهم، خواب و بیداری

۵

چنان بر خویشتن واعظ بسان غنچه پیچیدم

که برگ گل تواند خانه ام را کرد دیواری

تصاویر و صوت

نظرات