
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۵۸۱
۱
خسروی خواهی، بنه از سر کلاه سروری
نیست سر را، افسری بهتر ز بیدرد سری
۲
مالداران، بهر خود هردم بلائی میخرند
حیف درویشان نمیدانند قدر بی زری!
۳
نیست جنس خود پسندی دلپسند هیچکس
در دو عالم خودفروشان را نباشد مشتری
۴
هر نفس دوران حریفی را ز پا می افگند
گردش گردون کند در محفل ما ساغری
۵
بعد ما از همدمان واعظ مگر گاهی سخن
با زبان مصرعی ما را کند یادآوری
نظرات