واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۵۸۴

۱

چنان در بند غم باید بخود بالیدن ای قمری

که چون نی هر دمت طوقی فتد در گردن ای قمری

۲

زبان بسته‌ای داریم و، درد ناله مشتاقی

دمی از جانب ما میتوان نالیدن ای قمری

۳

مرا طوقیست در گردن، ز سرو نازک اندامی

که در بند غمش از خویش نتوان رفتن ای قمری

۴

به کیش اهل غیرت، عشق نتوان باخت با سروی

که بر گرد سر او میتوان گردیدن ای قمری

۵

سهی سرویست واعظ را، که چون سوی چمن آید

کشد سر و تو از بهر تماشا، گردن ای قمری

تصاویر و صوت

نظرات