
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۶۰۳
۱
بر کتاب دل نوشتم تا خط عشقت جلی
میکنند اطفال روز و شب، به گردم جدولی
۲
میکند درد سر دولت ز فرط اشتیاق
جبهه کرسینشینان جهان را صندلی
۳
نسبت تنپروران، تنپروری میآورد
هست از آن مایل به خوابیدن، ز گلها مخملی!
۴
از تأهل تنگدستان را، حذر کردن خطاست
میشود رزق نظر افزون، ز فیض احولی
۵
قید عریانی است سربار علایق، مرد را
بیشتر محتاج پوشش میکند سر را کلی
۶
ما ازین دیوان مردم رو، به وحشت رستهایم
میکند بر ما کمند وحدت ما مندلی
۷
پای غم لرزد، به این دلچسبی از خاطر مرا
بس که شد ز آمد شد یاد جمالت، صیقلی
۸
کار میباید، ز حرف و صوت ناید هیچ کار
از ولی گفتن، کسی هرگز نمیگردد ولی!
۹
دستگیری نیست غیر از مرتضی واعظ از آن
وقت افتادن نیاید بر زبان جز یا علی
نظرات