واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۶۱۲

۱

بر من کند از بس غم عشق تو گرانی

بیرون فتد از خاطرم اسرار نهانی

۲

ایام چنان برده تواناییم از دست

کز ضعف فتاده است سرشکم ز روانی

۳

چون تیر از این خانه مهیای سفر باش

آورد ز پیری چو قدت رو بکمانی

۴

صد حیف که ما پیر جهاندیده نبودیم

روزی که رسیدیم بایام جوانی

۵

احوال ترا دوست چو به از همه داند

واعظ تو هم احوال خود آن به که ندانی!

تصاویر و صوت

نظرات