واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۶۲۰

۱

کام حاصل ای دل از آه سحر گاهی کنی

گر تو، ای قطع نظر از خلق، همراهی کنی!

۲

یک سراسر سیر آن زلف درازم آرزوست

ای شب وصل از تو میترسم که کوتاهی کنی!

۳

هر چه میخواهد، بکن، تا هرچه میخواهی، کند

لیک میخواهی تو دائم، هر چه میخواهی کنی!

۴

دانه سان سر سبز تا فردا برآری سر ز خاک

باید امروز از غم آن چهره را کاهی کنی

۵

تا توانی بود از داد و دهش چون آفتاب

از گرفتن مه صفت تا چند جانکاهی کنی؟!

۶

تا توان چون موج بود آزاد در بحر وجود

چند بر خود فلس چندی دام چون ماهی کنی

۷

تا توان در دشت استغنا علم بودن چو کوه

در پس دیوار مردم تا بکی کاهی کنی؟!

تصاویر و صوت

دیوان ملا محمدرفیع واعظ قزوینی (با تصحیح و مقدمه و فهارس) به کوشش سید حسن سادات ناصری - ملا محمد رفیع واعظ قزوینی - تصویر ۴۷۰

نظرات