
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۶۳
۱
در وحشت دو کون بجو آن یگانه را
بر روی دل ببند در فکر خانه را
۲
چشم از جهان بپوش و، دگر بیش از این مبین
چین جبین پست و بلند زمانه را
۳
خواهی که سرفراز شوی، خاکسار باش
راهی جز آستان نبود صدر خانه را
۴
پیوسته اهل حرص، ذلیلند در جهان
خرمن به خاک تیره نشانده است دانه را
۵
ای بی خبر شماره نعمت نگاهدار
تسبیح کرده اند برای تو دانه را
۶
دردا که خویش هم نشنیدم، چه سود اگر
گفتم بلند این غزل واعظانه را؟
نظرات