واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۶۵

۱

گر به رنگش لاله یی باشد به دامن کوه را

چون صدا حیف است گرد سر نگشتن کوه را

۲

سیل کوه از جا اگر بنیاد شهری میکند

میکند از جای سیل گریه من کوه را

۳

عیب تو خواهی نگوید خصم، عیب او مگو

با خموشی میتوان خاموش کردن کوه را

۴

میخورد زخم جفا، هرکس که دارد جوهری

تیشه بر دل میزنند از بهر معدن کوه را

۵

خودنمایان را میسر نیست یکدم بی ملال

پرگره باشد جبین از سرکشیدن کوه را

۶

دست بر دامن زن استغنای تمکین شیوه را

از حریم دل برون کن آرزوی لیوه را

۷

دامن عقبی بدست آور زمال این جهان

در نکاح آن پری، دلاله کن این بیوه را

۸

خط سبزش پوشد ار سیب زنخدان را، چه غم؟

برگ میپوشند بر رو از لطافت میوه را

۹

با دل روشن، تلاش خاکساری میکند

واعظ ما دارد از آب روان این شیوه را

تصاویر و صوت

نظرات