
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۸۸
۱
ای ز آب روی تو شرمنده استغفارها
پشت بر کوه شفاعت خواهیت کردارها
۲
تا نسیم خلق جانبخش تو در عالم وزید
خاست از دلها غبار ظلمت انکارها
۳
از پی نظاره آیین شرع انورت
بر هم افتادند از دل تا زبان اقرارها
۴
سایه تا از خاکبوس مقدمت، محروم شد
از خجالت گشت پنهان در پس دیوارها
۵
از کرم سوی پریشان حالی واعظ نگر
تا چه دور افتاده از گفتار او کردارها
نظرات