
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۱۰۶
۱
خالی ز خرد شد سر و، از نیرو تن
گوشم ز شنیدن و، دو چشم از دیدن
۲
القصه، ز بس بهم فشرد ایامم
آبم همه رفت و، ماند ثقلی از من
نظرات