واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۱۲ - در مرگ یوسف نامی سرود

۱

«یوسف » مصر نکویی، از جهان

رفت و، چشم عالمی گرینده است

۲

حلقه در گوش نوازشهای اوست

نام حاتم در جهان تازنده است

۳

هرکجا آزاده مردی در جهان

هست، از جان و دل او را بنده است

۴

کهنه گرگ روزگار بی وفا

کم چنین «یوسف » بچاه افگنده است

۵

از پی تاریخ، میگردید فکر

زآنکه هر جوینده یی یابنده است

۶

ناگهانم هاتفی گفتا: چرا

فکر تاریخت برنج افگنده است؟

۷

چون جهان را پشت پا زد، خود بگفت:

«مردم، اما نام نیکم زنده است »!

تصاویر و صوت

نظرات